رکود اقتصادی یعنی پدید آمدن شرایطی که در آن نرخ رشد تولید داخلی کند و کاهنده است، کارخانهها با ظرفیت اضافی و بدون استفاده دست به گریبانند، نرخ بیکاری بالا است و به زبان سادهتر، بازارها کسادند.
دورههای رکود ، کاهش نرخ رشد سرمایهگذاری و تولید، تنزل یا ثبات قیمتها و کسادی بازار را به همراه میآوردند.
رکود و کسادی، ناشی از کمبود تقاضای موثر دانسته میشود (یعنی مردم کمتر مصرف می کنند و بنگاه ها هم کالاهای سرمایه ای کمتری می خرند یا به عبارت دیگر ، کمتر سرمایه گذاری میکنند)
و درمان آن هم نیازمند سیاستهای پولی و مالی انبساطی است.
۱-سیاست های مالی توسط "دولت" اعمال می شود (که شامل تغییر در متغیرهای کلان اقتصادی مثل درآمدها و هزینه های دولت (بودجه) می شود ). -دولت هزینههای عمرانی(مخارج عمرانی خود) را افزایش میدهد،
-از مالیاتها میکاهد (درآمد کمتر) و
-با خرج کردن بیش از درآمدهایش (سیاست کسر بودجه آگاهانه) تقاضای موثر را افزایش میدهد (مجموعه این اقدامات که از طریق بودجه دولتها انجام میگیرد، سیاستهای مالی نامیده میشود).
۲-سیاست های پولی را بانک مرکزی اتخاذ می کند و (شامل تغییر در حجم پول و نرخ بهره و نرخ تنزیل مجدد می شود) در همین حال، بانک مرکزی نیز با
- افزایش حجم پول و نقدینگی در گردش و
-کاهش نرخ بهره، سیاست انبساطی پولی را به اجرا میگذارد که -با افزایش سرمایهگذاری و مصرف، تقاضای کل را بالا میبرد و رکود و کسادی را تخفیف میدهد.